کد خبر 69103
تاریخ انتشار: ۶ مهر ۱۳۹۰ - ۱۲:۲۰

استاد حجت الاسلام والمسلمين سيد محمدمهدی ميرباقری در جمع تعدادی از فعالان فرهنگی، به تحليل زوايای جديدی از بيداری اسلامی کشورهای منطقه پرداخت.

به گزارش مشرق به نقل از 598، ميرباقری در ابتدا به ناکافی بودن انسان شناسی و جامعه شناسی در تحليل حوادث منطقه اشاره نمود و تأکيد کرد: اگر در فلسفه تاريخ معتقد باشيم كه همه‌ي جوشش‌هاي جوامع بشري، مبتني بر انگيزه‌هاي مادي اتفاق مي‌افتد و غايتش هم سير به سمت يك جامعه‌ي مادّي پيچيده‌تر است حتماً قيام ملت‌های منطقه هم در همان مسير تفسير خواهد شد اما از آنجا که نگاه فلسفه تاريخي ما تاريخ را به سمت عصر ظهور تفسير می کند در يك نگاه كلان اين جوشش‌ها و حركت‌ها را به سمت عصر ظهور می دانیم.

رييس فرهنگستان علوم اسلامی قم گفت: اين جوشش عظيمي كه در منطقه اتفاق مي‌افتد، يك تعارض داخلي در درون جبهه باطل نيست، بلکه تعارض بين جبهه حق و جبهه باطل است. مقياس اين حركت عظيم مقياس درگيري فقط با استبدادهاي منطقه‌اي نيست، درگيري با جريان تمدّن مادي است که به مبارزه‌ي اسلام با استكبار تبديل مي‌شود. به تعبير ديگر، مثل درگيري بني عباس و بني اميه به عنوان دو جبهه نفاق نيست، مثل جنگ دوم جهاني هم نيست، بلکه جوششی به سمت جامعه‌ي ايماني است.

ایشان افزود: البته پيداست اين جوشش‌ها خلوص كامل ندارند و باید سعي كنيم علي الدوام به خلوص آنها افزوده شود و از ناخالصي‌هايش كم شود، كما اينكه در انقلاب اسلامي ايران هم همين اتفاق افتاده است، همه آنهايي كه روز اول به ميدان آمدند قائل به حكومت ديني نبودند.

مسلمانان روشنفكري كه دنبال دموكراسي‌خواهي بودند و دموكراسي را از طريق مبارزات پارلماني ادامه مي‌دادند و بعد با حركت امام همراه شدند، مبارزان كمونيستي كه دنبال جنگ مسلحانه بودند براي رسيدن به جامعه‌ي كمونيستي و با امام همراه شدند، همه اينها در اين نهضت آمدند و مجبور به همكاري با امام شدند و با رهبري امام، انقلاب از اينها عبور كرد و اينها را جذب يا حذف كرد.

هم چنين حجت الاسلام و المسلمین میرباقری به شواهد اسلامی بودن قيام های ملت های عربی پرداخت وگفت: ما اين انقلاب‌ها را عدالتخواهانه مي‌دانيم و از طرف ديگر، جريان استكبار، جريان ضد عدالت است؛ ولو در قالب دموكراسي قرن بيست و يكم ظهور پيدا کند. بنابراين مطالبه‌اي كه اينها دارند يك مطالبه‌ي فطري بر عليه جريان استكبار است. از طرف ديگر، جريان استكبار، يك جريان جهاني و نه جزيره‌ای است. در اين صورت، اين مبارزه، مبارزه بر عليه شبكه استكبار جهانی است و چون دوره‌ي ما دوره‌ي دهكده‌ي جهاني است و دوره‌اي است كه پرچمداران تمدّن مادي كلّ جهان را مي‌خواهند مديريت كنند و مدعي مديريت هستند و سازوكارش را ايجاد كرده اند و به نسبتي هم در همه‌ي جهان متصرف هستند بنابراين نمي‌شود بگوئيد اين مبارزه ربطي به استكبار جهاني ندارد و فقط يك مبارزه جزيره‌اي مربوط به استبداد منطقه‌اي خودش است!

وی اضافه کرد: در وضعيت كنوني كشورهاي اسلامي سه حوزه‌ي فرهنگي و سه بُعد فرهنگي حضور دارد؛ ناسيوناليسم، فرهنگ اسلام و تجدّد وارد لايه‌هاي زندگي اين كشورها شده است اما آيا آن عنصر فعّالي كه حركت به سمت تعميق و گسترش آن است، اسلام است. ترديدي نيست كه غرب دنبال مديريت اين جريان است و بي‌ترديد انگيزه‌هايي كه در ميدان وجود دارند تركيبي از ناسيوناليسم منطقه‌اي به اضافه‌ي فرهنگ اسلام و فرهنگ تجدد است؛ يعني مثلاً در مصر عده‌اي افقي را كه در عبور از مبارك مي‌بينند افق دموكراسي است! يك كشور سلطنتي مي‌بينند كه بايد از سلطنت عبور كرد و به سمت دموکراسی رفت! واقعاً هم انتظارات يك عده‌اي (هم از نخبگان و هم شايد بخشي از لايه‌هاي بعدي جامعه) انتظار به سمت توسعه‌ي دموكراسي باشد ولي جهت غالب اين مطالبات، مطالبات به سمت دموكراسي نيست؛ بلکه به طرف احيای اسلام است.

ايشان در بخش دیگری از بیانات خویش به شيوه‌ي مبارزات ملت های منطقه و تفاوت آن با شيوه های غربی پرداخت: شيوه‌اي كه غرب دنبال مي‌كرده معمولاً شيوه‌هاي شكل‌گيري اپوزيسيون و احزاب و مبارزات پارلماني و امثال اينها بوده، اما اين جوشش های منطقه، قطعاً متناسب با آن شيوه‌ها نيست. شيوه مبارزات مسلحانه كمونيستي هم قطعاً نيست. شيوه‌اي كه در تركيه عمل شد و يا مدل انقلاب مخملي هم بر اين قيام ها منطبق نمی شود. اين جوششي كه در نظام فاعليت اتفاق مي‌افتد و به تعبير ديگري كه رهبري پنهاني در آن حضور دارد، اين جوشش فطرتهاست نه جوشش اهواء. اينها نمی‌خواهند مذهب را منزوی کنند و از اعتقادات ديني خودشان به سمت حكومت لائيك عبور ‌كنند و اساساً نگران حضور مذهب در عرصه‌ي حيات اجتماعي‌شان نيستند، بلکه مشتاق آن هستند.

ايشان افزود: ما بايد حوادث منطقه را مديريت كنيم و نگذاريم آنها حوادث را به انحراف بکشانند. ترديدي نيست که سه هويت و سه لايه‌ي فرهنگ در اين کشورها وجود دارد. ما بايد کمک کنيم تا آنها سبك زندگي خودشان را اصلاح كنند و با سرعت بيشتری به اسلام نزديک شوند. مدل ترکيه نوعی اسلام آمريکایی مدرن است که غرب آن را ابزاری برای انحراف در بيداری اسلامی قرار داده است. البته نبايد شك داشت كه پذيرش حاكميّت حزب عدالت در تركيه، عقب‌نشيني غرب است؛ چون آنجا مركز حكومت آتاترك بوده که در صدد تغيير همه‌ي نمادهاي مذهبي و حتي زبان مردم بود، می¬خواست ارتباط با پيشينه‌ي فرهنگي مردم را قطع كند. اينكه بپذيرند و به يك سكولاريسم ميانه‌رو رجوع كنند، يعني پشت سر گذاشتن جريان سكولاريسم تماميّت خواه و قانع شدن به يك سكولاريسم ميانه‌رو و حكومتي كه در ساختار حكومت لائيك هم آزادي مذهبي مي‌دهد و با نمادهاي مذهبي در حوزه‌ي زندگي خصوصي انسان‌ها مبارزه نمي‌كند و حتّي اجازه حضور آن نمادها را در بعضي از لايه‌هاي اجتماعي مثل حجاب مي‌دهد، اين قدم رو به پيش است و غرب هم چون احساس مي‌كند عمق اين انقلاب‌ها بيش از اين مقياس است و ميل به انقلاب اسلامی دارد، حاضر مي‌شود سكولاريست‌هاي ميانه‌رو را شبكه‌ سازي كند و جريان‌هاي انقلابي را به سمت آنها هدايت كند.اما از طرف ديگر، خطر اصلي بيداری اسلامی هم اين است كه يك سكولاريسم ميانه‌رو روي كار بيايد و آرام آرام هويت اسلامی به حاشيه برود.

ايشان اشاره ای هم به ضرورت ارائه «آرمان، چشم انداز و ساختار» به ملتهای منطقه داشتند اما معتقد بودند که بايد نهضت نقد غرب را هم فراگير کرد تا ملت‌های منطقه، فريب سکولاريسم را نخورند.

ايشان تأکيد داشتند: ما براي اينكه بتوانيم به جريان بيداری اسلامی كمك كنيم بايد آن افق مطلوبي كه در وجدان‌ها وجود داشته كه به نظر ما بيشتر به سمت عصر ظهور است تا به سمت ليبرال دموكراسي و جامعه‌ي آرماني غرب، را بايد شفاف‌سازي كنيم، يعني به آنها بگوئيم آنچه در وجدان شماست حركت به سمت ظهور و حاكميّت اسلام در سراسر جهان و تحقّق عدالت اسلامي در كلّ جامعه جهاني است. دوم اينكه بايد چشم‌اندازهاي روشني به سمت آن حركت متناسب با اقتضاءات فرهنگي و بومي خودشان ترسيم كنيم كه اين همان است كه ما در چشم‌انداز نقشه ي پيشرفت اسلامي بايد به آنها بدهيم. و سومين امري كه بايد به آنها بدهيم يك پيشنهاد براي ساختار كنوني‌شان است كه ظرفيت عبور دادن جامعه را از وضعيت كنوني به سمت آن چشم اندازها و آن افق داشته باشد كه در واقع اين به منزله‌ي ساختار قانون اساسي‌شان است. بايد نهضت نقد سکولاريسم آغاز شود تا از الگو شدن آن پيش گيری به عمل آيد. دائم بايد نقطه چالش‌هاي بين كرامت و آزادي انسان و جريان تجدد را شفاف كنيم، دائم روي چالش‌ها بايد سرمايه‌گذاري كنيم كه نگذاريم الگوي مطلوبشان الگوي غربي بشود، يعني نهضت نقد غرب در اين كشورها بايد راه بيفتد و الآن هم پذيرش اين نقدها را دارند.

سخن پايانی ايشان اين بود که: ما نبايد اين غفلت را بكنيم كه آنها حرف اثباتي هم می خواهند اما قدم اول، نفي است، لا اله است، اين را بايد در اين كشورها تثبيت كنيم. هر چه ما در اين سي سال در نقد غرب داريم بايد به ميدان اين كشورها بياوريم تا فريب غرب را نخورند، كما اينكه آنها مي‌خواهند انقلاب اسلامي را نقد كنند مي‌گويند انقلاب اسلامي موفق نيست، ما بايد به شدّت مدل تركيه را نقد كنيم و قبل از نقد اينها اصل غرب را نقد كنيم؛ چون مهم‌ترين خطري كه ما را تهديد مي‌كند جريان سكولاريسم است! نه طالبانيسم و مدل عربستان. اين «لا اله» ماست «الا الله» ما هم عصر ظهور و قانون اساسي است و جريان توحيد در جامعه آرماني و چشم ‌انداز و ساختار حكومت. اگر ما الآن مظالم جهاني غرب را نقد كنيم مردم به سمت دموكراسي نمي‌روند. اين نقد اگر فراگير شد، ديگر، سكولارهاي كشورهاي عربي هم نمي‌توانند انقلاب‌ها را به سمت دموكراسي مصادره كنند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 1
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 0
  • flowerbud ۲۰:۰۳ - ۱۳۹۰/۰۷/۰۷
    0 0
    در صورت تمایل استفاده کنید: مولوی نظیر احمد سلامی در گفتگو با هفته نامه زاهدان امروز: مقام معظم رهبری شایسته ترین شخص برای صیانت از انقلاب است/ اقلیت های مذهبی ایران در تنگنا نیستند مولوی علی احمد سلامی مشهور به مولوی نذیر احمد فرزند علی محمد در سال 1324 در دهستان کیشکور شهرستان سرباز در خانواده روحانی متولد شد. دوره ابتدایی را در منطقه سرباز گذرانیده و پس از آن، تحصیلات مقدماتی حوزوی را در محضر استایدی همچون جناب مولانا تاج محمد بزرگ زاده در دار العلوم کراچی در محضر اساتید بزرگوار چون مولانا مفتی محمد شفیع، مولانا محمد رفیع عثمانی و مولانا محمد تقی عثمانی و مولانا شمس الحق و مولانا سبحان محمود تا پایان دوره خارج به اتمام رساند و بعد از آن برای تحصیلات دانشگاهی وارد دانشگاه کراچی شد و موفق به اخذ مدرک کارشناسی ارشد در رشته اقتصاد گردید . علاوه بر نمایندگی مردم استان سیستان و بلوچستان در مجلس خبرگان رهبری، عضويت در شوراي عالي مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي و انجام فعالیتهای تحقیقی و پژوهشی، مدرس دروس سطح عالی، خارج و تخصص فقه ، استاد دانشگاه مذاهب اسلامی در تهران از سال 1357 با دعوت حضرت مولانا عبدالعزیز ملا زاده (ره) در حوزه علمیه دارالعلوم زاهدان به تدریس و مدیریت داخلی حوزه بمدت 6 سال اشتغال داشته است. همچنین از اوایل پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی تا کنون در برنامه های مختلف صدا و سیما استان مانند تفسیر قرآن کریم و پاسخ به سوالات مذهبی و بیان احکام به زبانهای بلوچی و اردو فعالیت دارد . از تالیفات وی کتابهایی چون تاریخ اسلام، محورهای دعوت و تبلیغ، بانوان نمونه عصر پیامیر و صحابه، سه همسفر، چگونه زیستن در پرتوی آداب شریعت، دورنمای تاریخ حادثه کربلا و هدیه ای به خواهران و . . . و بیش از 15 مقاله علمی در موضوعات مختلف در مجامع بین المللی را میتوان نام برد . از دیدگاهای مولوی سلامی تلاش برای اتحاد و انسجام بیشتر در جهت وحدت و هماهنگی امت اسلامی و توسعه عدالت و ارتقای شاخصهای زندگی اجتماعی، فرهنگی و امنیت ملل اسلامی بویژه ملت عزیز ایران و مردم خوب و مؤمن استان سیستان و بلوچستان و اعتقاد به نشأت گیری بیداری اسلامی از انقلاب اسلامی ایران داشته و شایسته ترین فرد برای رهبری را مقام معظم رهبری می داند. این هفته را با وی که از علما و نخبگان مطرح اهل سنت ایران است به گفتگو می نشینیم . این روزها افغانستان یکی از مهمترین رهبران تأثیر گذار خود را از دست داده است به نظر شما فقدان برهان الدین ربانی با مشی فکری که داشت چه تأثیری در عرصه سیاسی این کشور بر جای خواهد گذاشت؟ استاد برهان الدین ربانی فارغ التحصیل دانشگاه جامع الازهر مصر از لحاظ فکری تقریبی و میانه رو بود و با احزاب اسلامی پاکستان و سید ابوالقاسم اوحدی و جماعت اسلامی رابطه خوبی داشت. در آغاز جهاد علیه شوروی و در بدو هجرت هنگامی که وارد پاکستان شد مورد حمایت جماعت اسلامی و قاضی امیرحسین احمد قرار گرفت و به دلیل مشی فکری میانه رو با ایران نیز رابطه تنگاتنگی داشت . برهان الدین ربانی به عنوان رئیس شورای عالی صلح افغانستان تا آخرین روزهای زندگی به فعالیت های سیاسی خود در این کشور ادامه داد. فقدان وی روند صلح در افغانستان را متوقف خواهد کرد و اگر ادامه پیدا کند باز هم دچار موانعی خواهد شد چون در هر جریان فکری و سیاسی وجود رهبر با کفایت یک امر حیاتی و ضروری است و نعم البدل در حال حاضر برای این مهم به نظر نمی رسد . به نظر شما چه جریانی در پشت پرده ترور برهان الدین ربانی قرار دارد؟ هرچند که هنوز فرد یا گروهی مسئولیت ترور وی را بر عهده نگرفته است و طالبان هم از پذیرفتن مسئولیت آن امتنا ع می ورزد ولی در چنین کشور بحران زده و جنگ زده ای به راحتی نمی توان فرد یا گروهی را بدون اعتراف خودش متهم کرد.اما فکر می کنم همان جریانی که احمد شاه مسعود را ترور کرد، عامل ترور ربانی نیز باشد. به نظر شما بیداری اسلامی در منطقه دارای چه شاخصه هایی است؟ و چه آسیبهایی این خیزش مردمی را تهدید می کند؟ جنبش های منطقه حدود شش ماه است که آغاز شده و در جریان است استنباط نزدیک به واقعیت این است که این جنبش ها ریشه های مردمی و اسلامی دارند و این دو امر را می توان جزء شاخصه های مهم تلقی نمود دلیل مردمی بودن آن نیز این است که اکثریت قریب به اتفاق مردم این کشور ها این موج را هدایت و همراهی می کنند و دلیل مذهبی و اسلامی بودننش نیز ارتباط تظاهرات و راهپیمایی ها به نماز های جمعه و حتی به نماز های شکر می باشد و این پدیده ای بسیار ارزشمند برای جهان اسلام است . در عین حال آسیب های جدی ای این جنبش ها را تهدید می کند استکبار که با تغییر رژیم های تونس ، مصر و یمن که مرکز ثقل تفکرات و اندیشه های سیاسی استکبار بودند با از دست دادن این نقاط حساس سعی برآن دارد که این خیزش ها را با به کار گیری شیوه ها و استفاده از ابزارهای مختلف مانند روی کار آوردن مهره های خود و با ایجاد اختلافات فرقه ای و مذهبی میان اندیشه های مختلف به نفع خود نغییر دهد و خطر بسیار جدی دیگری که این خیزش ها و جنبش ها را از منظر دین تهدید می کند فقدان رهبری با کفایت و لایق می باشد .این خلا اگر به نحو مطلوبی پر شود آن چنان که در انقلاب اسلامی ایران بود می توان امیدوار شد که خطر هرچند که جدی است ولی به موفقیت نمی رسد . برهمگان روشن است که عوامل پیروزی انقلاب اسلامی در ایران علاوه بر باور و ایمان مردم و وحدت و انسجام آن ها رهبری با کفایت بنیانگذار انقلاب اسلامی نقش بسیار بسزایی داشت . نیمه قرن بیست تقریبا دوران آزادی از اسارت استکبار می باشد و در این مدت، انقلاب های متعددی در کشوررهای اسلامی و غیر اسلامی به وقوع پیوست . در بسیاری از کشورهای اسلامی مذهب و دین به عنوان عامل اصلی یا در کنارآن شکل گیری انقلابها نقش ایفا نموده است. ولی به دلیل فقدان رهبری با کفایت در اکثر کشورها ،انقلابها مصادره شدند. همین خطر در جنبش های منطقه نیز وجود دارد حاصل سخن این که اگر این خیزش ها از رهبری و قیادت با کفایتی که مورد اعتماد و باور مردم باشند بهره مند شونداحتمال مصادره خیزش ها تا حد زیادی از بین رفته و مردم به اهداف عالی جنبش ها خواهند رسید. نقش رهبری همچون امام خمینی( ره) چه تاثیری در حرکت بیداری اسلامی داشت؟ در درجه اول استقلال فکری حضرت امام(ره) را میتوان از شاخص های برجسته ایشان تلقی نمود حضرت امام(ره) به خداوند متعال و تعلیمات گرانبهای اسلامی و سنت رسول الله اعتقاد و اعتماد کامل داشتند و در هر محفل و مجلسی که صحبت می فرمودند سمت و سوی صحبت های ایشان خدا و رسول(ص) بودند امام از شجاعت و جرات والایی بهره مند بودند و هیچ وقت از سلطه قدرتمندان مرعوب نمی شدند . یکی دیگر از شاخصه های برجسته حضرت امام (ره) این بود که سیاست را از دیانت تفکیک و جدا نکرد.در نهضت های آزادی نیم قرن گذشته عنصر مذهب کلا یا بعضا در شکل گیری انقلاب ها و نهضت های بیداری نقش داشت ولی در چند مورد، بعد از پیروزی انقلاب ها شعارهای مذهبی که در شکل گیری آنها مطرح و موثر بود به فراموشی سپرده شد به این دلیل که رهبران مذهبی در این کشورها یا کفایت لازم را نداشتند و یا به دلیل اعتقاد به جدایی دین از سیاست عرصه مدیریت و سیاست را به لیبرال ها و غرب زدگان سپردند .همانگونه که در بدو انقلاب این قشر در این جا هم سعی نمود تا انقلاب را به نفع خودش تصاحب نمایداما حضرت امام(ره) که با جدیت معتقد به سیاست اسلامی بود و سیاست را جزء لاینفک دیانت می دانستند زمینه مصادره انقلاب را توسط دیگر اندیشان مسدود کرد از ویژگی های انسان مومن این است که در برابر دوستان خاضع و فروتن و در برابر دشمنان مقاوم باشد ، حضرت امام خمینی(ره)نیز نه تنها اهل سازش نبود بلکه در برابر دشمنان مقاوم نیز بود. رهبری حضرت امام خمینی مد ظله العالی را چگونه ارزیابی می کنید؟ یکی از وظایف اصلی مجلس خبرگان رهبری این است که هر گاه رهبری، بنا به دلایلی شرایط رهبری را از دست بدهد فرد واجد الشرایط را از داخل خبرگان و یا در سطح کشور برای رهبری انتخاب کنند .بعد از رحلت حضرت امام(ره) که مقام معظم رهبری حفظ ا... توسط مجلس خبرگان وقت برگزیده شد به عقیده بنده معظم له مناسب ترین و شایسته ترین است و دشمنان بعد از رحلت حضرت امام (ره) منتظر بودند که حادثه ای اتفاق بیفتد و رهبری انقلاب دچار خلل شود ولی به لطف خداوند متعال مقام معظم رهبری بهترین جانشین برای حضرت امام(ره) و برای صیانت از انقلاب هستند و در عبور از چندین موقعیت بحرانی، کفایت سیاسی و شایستگی رهبری خود را به اثبات رساندند لذا باور قریب به اتفاق خبرگان این است که مقام معظم رهبری جانشین به حق و سکاندار توانمند کشتی انقلاب هستند و همین موفقیت را از خداوند متعال برای ایشان جهت اداره کشور مسئلت دارم. به نظر شما انقلاب اسلامی ایران چه تاثیری در بیداری کشورهای منطقه داشته است؟ هرچند که روند آگاهی و بیداری مردم و استکبار ستیزی بیش از نیم قرن است که در منطقه شکل گرفته است وانقلاب اسلامی ایران نیز یک حلقه از حلقه های این زنجیر بود که توسط رهبر فقید انقلاب اسلامی به پیروزی رسید ، لذا تردیدی وجود ندارد که سر منشا ء خیزش ها و بیداری اسلامی منطقه انقلاب اسلامی ایران است هرچند که عده ای از این انقلابیون منکر این واقعیت هستند اما واقعیت ها چیزی نیستند که درگذر تاریخ پنهان بمانند.نورخورشید هیچ وقت پشت ابر پنهان نمی ماند لذا می توان چنین استنباط کرد که انقلاب اسلامی ایران در بیداری امت های منطقه و دمیدن روح قوت در جنبش ها یی که به صورت پراکنده در جهان اسلام وجود داشت و تقریبا نیمه جان بودند ولی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی علاوه بر این جنبش ها ی نیمه جان ، جنبش های دیگری نیز اظهار وجود کردند. برداشت ما این است که این روند متوقف نخواهد شد و ادامه خواهد داشت تا این که سایه استکبار به طور کامل از کشورهای اسلامی رخت بر بندد انشاا... . به چه دلیل در کنار موج بیداری اسلامی،موج اسلام هراسی نیز از ناحیه غرب شروع شده است؟ هراس آمریکا یا اسلام هراسی آن هایی که اسلام را نشناخته اند یک امر طبیعی است ، اسلام هراسی نه به خاطر این است که اسلام در ذات خود به دنبال خشونت است و هر آن چه را که معتقد به موازین اسلامی نباشد مورد هجوم قرار می دهد بلکه باید به این نکته مهم و ظریف توجه کرد که امر جهاد در اسلام که از ارکان دین به حساب می آید به خاطر توسعه طلبی یا کشور گشایی و تصاحب املاک و اراضی و نابودی نسل نیست اما از جهت این که اسلام دین عدل و قسط است هر ظالم و ستمگر ی از اسلام به خاطر ماهیت ظلم ستیزی اش می هراسد و گرنه اسلام دین رحمت است .ببینید ما خشونت طلبیم یا غرب و امریکا ؟در جنگ های اسلامی که در تاریخ ده ساله زندگانی پیامبر اکرم (ص) در مدینه صورت گرفت حدود 70 جنگ و غزوه توسط پیامبر و یارانش به وقوع پیوست که تعدادکشته شدگان طرفین از 1500 نفر تجاوز نمی کرد در حالی که در جنگ جهانی دوم توسط آمریکا و استکبار که ماهیت ستمگری و ضد عدل و انصاف دارند در ظرف مدت شش سال 55 میلیون کشته 5 میلیون مفقود 20 میلیون زخمی و مصدوم 17 میلیون لیتر خون بر زمین ریخته شد.نتیجه می گیریم که اسلام هراسی آمریکا ناشی از ستمگری خود اوست نه این که اسلام دین خشونت است و چون اسلام آیین عدل و انصاف است و ظلم و ستم را در حوزه اقتدار خود راه نمی دهد نه ظلم میکند و نه ظلم را می پذیرد آمریکا از آن می ترسد . آمریکا و همچنین برخی افراد اظهار می دارند که اقلیت های مذهبی در ایران در تنگنا و محدودیت به سر می برند نظر شما در این خصوص چیست؟ به نظر بنده اقلیت های مذهبی ایران برخلاف گفته های آمریکا در تنگنا نیستند، هر کس که ادعایی می کند از نظر آئین اسلام باید ادعایش را ثابت کند بهترین پاسخ برای این سئوال این است که آمریکا خودش وارد شود و از نزدیک اوضاع را مشاهده و ارائه بینه کند .آمریکا به هر نحو که می تواند ادعایش را ثابت کند. پیشنهاد ترکیه به مصر جهت داشتن حکومت لائیک ناشی از چه چیزی می تواند باشد؟ این جریان لائیسم یا سکولار در خود ترکیه اکنون به دلیل رشد بیداری اسلامی رو به تضعیف است و در ترکیه تنها ژنرال های ارتش که از بقایای تفکر مصطفی کمال هستند از این نظریه پیروی می کنند .بیداری اسلامی در توده مردم ترکیه ریشه دوانده و تحرک و پویایی در نهضت های مذهبی رو به افزایش است با توجه به تضعیف پدیده سکولاریسم در ترکیه و با توجه به وجود جنبش های قدرتمند مذهبی در مصر مانند جمعیت اخوان المسلمین و جنبش الفتح عملی شدن چنین پیشنهادی به منزله کوبیدن آب در هاون است.

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس